درس اول ایثار است/ داستان معلمی که پس از به دنیا آوردن نوزادش به مدرسه برگشت
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۵۴۱۳۱
خانم پورفرهاد هم مادر است و
فرشتگانی در قامت معلم
زندگی خانم پورفرهاد رونوشت صادقانهای از گذشته، حال و آینده دیگر همکارانش در جایجای کشور عزیزمان است. زندگی این انسانها بُرش افتخارآمیزی از ایثار و اشتیاق است. ایثار برای آموختن و اشتیاق برای حاضر شدن در پای تختههای سیاه و سپیدِ کلاس درس. قاب مستطیل شکلی که به آیندهی فرزندان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران رنگِ امید و آگاهی و شعور و دانستن میزند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اُنس با صدا و نگاه خانم معلم
خانم معلم که به دانشآموزان نگاه میکند، گُل از گل بچهها میشکفد و حرف که میزند مهربانی میریزد در نگاه پسربچههای دبستانی. صدا و چشمان خانم معلم پُر از حسِ دلانگیز عطوفت و خوشخلقی و صمیمت است و بچهها عجیب اُنس دارند به این صدا و چشمان.
مشق نور
خانم معلم که درس میدهد روشنی از پنجرهی کلاس پخش میشود بر دستان بچهها و آنان با دستان پاکِ کوچک خود مشق نور میکنند. نوری که چراغ راه زندگیشان خواهد شد. جان خانم معلم در سطرسطر کتاب علوم و فارسی و ریاضیشان جاری است. او جان میدهد تا آینده سازان میهن را در دامان درایت خویش بپروراند.
از کلاس مجازی تا آموزش حضوری
وقتی که کلاسها مجازی بود بچهها خانم پورفرهاد را فقط در قاب فلزی تلفن همراه میدیدند و حال که کلاسهای درس حضوری است در باورشان نمیگنجد دیدن چهره و شنیدن صدایی که خاطرات رنگارنگ و شیرینی از درس و مدرسه را برایشان رقم زده است. روح دانشآموزان دریایی است که با حضور خانم معلم پر از موجهای آبی شوق برای یادگیری میشود.
مادر ۴ فرزند و معلم ۳۰ دانشآموز
زهرا پورفرهاد معلم دبستان پسرانه کرامت در ناحیه 2 اهواز است که در کلاس اول دبستان تدریس میکند. او 35 سال دارد و مادر 4 فرزند و معلم 30 دانش آموز است. مادری که از همان روزهای اولی که به عنوان معلم پای به کلاس درس نهاد، با خود عهد کرد که مهر مادری را با عشق معلمی بیامیزد و از این قدرت جادویی، گوهری صیقلیافته و تابناک بسازد از مهر و عشق و آن را در میان دستانش بگیرد و در نهایت عدالت و برابری میان فرزندان و دانشآموزانش تقسیم کند.
مرخصی زایمانی که استفاده نشد
زهرا پورفرهاد که میتوانست پس از تولد فرزندنش به مدت 9 ماه به مرخصی زایمان برود اظهار کرد: تولد "سید مهیار" فرزند چهارم من مصادف با بازگشایی مدارس پس از کرونا و حضوری شدن آموزشها بود، از سویی پایان سال تحصیلی هم نزدیک بود و این شرایط را برای من و دانشآموزان سختتر میکرد.
او با اشاره به روحیهی خاص دانشآموزان اول دبستان و وابستگی آنها به معلم گفت: هر چه به تولد فرزندم نزدیکتر میشدم نگرانیام برای دانشآموزان بیشتر میشد چون ممکن بود دانش آموزان در این هفتههای پایانی سال نتوانند با معلم جدید ارتباط برقرار کنند، از این رو تصمیم گرفتم از مرخصی زایمان استفاده نکنم و به کلاس درس برگردم و سال تحصیلی را در کنار دانشآموزانم به اتمام برسانم.
دلی که برای نوزاد پرمیکشد
او هم مثل مادران دیگر دلش برای نوزادش پر میکشد و در حالی که تا پاسی از شب مشغول نگهداری و مراقبت از مهیار کوچولوست، سپیده که میزند و خورشید که در آسمان طلوع میکند، مهیای رفتن به مدرسه میشود. وقتی لباس معلم برتن میکند، سید مهیار را در آغوش میگیرد و در چشمانِ درخشانش خیره میشود. به مهیار که نگاه میکند انعکاس نگاه 30 دانشآموز اول دبستانی، در چشمان مهیار تکثیر میشود و در آنی این نگاه میشود عشق به توان ابدیت.
مهیار کوچولو شیر خشک میخورد تا مادر از مدرسه برگردد
خانم پورفرهاد 3 فرزند دیگر نیز دارد که بزرگترینشان 8 ساله است. سید محمدطاها، سید شهریار و سیده شهرزاد نیز همه ساله مهرِ مادرشان را با 30 دانشآموز شریک بودهاند. آنان در عین کمسالی، اما مشقتهای شغل معلمی را با پوست و استخوان خویش درک کردهاند. خانم معلم به خبرنگار فارس گفت: هر صبح که عازم مدرسه هستم مهیار را برای مراقبت به خانه مادر همسرم میبرم و تا زمانی که از کلاس درس برگردم مهیار شیر خشک میخورد.
تدریس در روستا
خانم پورفرهاد سالهای زیادی نیز در مناطق روستایی و حاشیهای برای دانشآموزان دبستانی مادری و معلمی کرده است و در غیزانیه، مدینات و کوی سیاحی در کلاسهای چندپایه روستایی به دانش آموزان درس داده است. او همیشه از دانشآموزانش خواسته تا زندگی آینده خویش را با ارادهای شگرفت از لابهلای همین دفترها و کتابهای درسی ترسیم کنند و با علماندوزی، فردایی موفق برای خود رقم بزنند.
, زهرا پورفرهاد دومین معلم خوزستانی است که در طی یک ماه اخیر به خاطر دانشآموزانش از مرخصی طولانی زایمان استفاده نکرد. سیمین پوریاییدوست دبیر هنرهای تجسمی هنرستان آمنه اهواز نیز دیگر معلمی است که برای حضور در کلاس درس از مرخصی زایمان صرفنظر کرد.
کد خبر 1624563منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: استان خوزستان مرخصی زایمان دانش آموزان خانم معلم دانش آموز کلاس درس بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۵۴۱۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلم خلاق، دانشآموز هنر آفرین
اینجا اتاق یک مؤسسه هنری یا فروشگاه تولیدات هنرهای تجسمی نیست. اینجا کلاسی است در یک مدرسه متوسطه دوره اول؛ کلاسی که به همت معلم دوراندیش و دانشآموزان هنردوستش تبدیل به یک کارگاه تولید هنرهای سنتی شده است. حالا پسران مدرسه امامرضا(ع) در خیابان خواجهربیع به کمک محسن پاکمنش که معلمی هنردوست و هنرآموز است، عبارت «از هر انگشتش یک هنر میریزد» را معنی کردهاند.
یک مدرسه معمولی با کادر غیرمعمولی
از زیر تابلو اسم مدرسه که نام امام رضا(ع) بر آن نقش بسته، وارد حیاط شده و بعد به سمت کارگاه بچهها میرویم. در مسیر همه چیز معمولی است؛ انگار اینجا هم یک مدرسه متوسطه مثل سایر مدرسههاست. اما وارد کارگاه که میشویم، تازه ماجرا شروع میشود و متوجه میشویم با یک مدرسه با کادر غیرمعمولی طرف هستیم. کادری که به رسالت مدارس امام رضا(ع) توجه کرده و پرورش را مقدم بر آموزش قرار دادهاند تا بچهها زیر سایه امام رضا(ع) شاد، باانگیزه و توانمند بار بیایند و به سمت خودکفایی قدم بردارند. این را میتوان از نگاههای روشن بچهها به صورت معلمشان فهمید که به مهر در کنار او میایستند و با اشتیاق تمام به دستانش نگاه میکنند تا بیاموزند. معلمی که بناست آنچه در سالها آموخته را حالا با همه وجود در اختیار دانشآموزانش قرار دهد.
دانشآموزان خوشبختی که هنرها میآموزند
آقامعلم، کلاس هنر را از آنچه در ذهن ما میگذرد، فراتر برده است. در این مدرسه وقتی زنگ هنر میخورد، دانشآموزان فقط دنبال قلم خوشنویسی و جعبه مدادرنگی نیستند، از کیسه گچ گرفته تا تکههای چرم به دست میگیرند و راهی کارگاه میشوند. آنها در زنگ هنر آزادند! آزاد برای اینکه یک اثر هنری خلق کنند. این اثر هنری میتواند یک صفحه نقاشی باشد یا یک کیف چرمی دستدوز، شاید هم یک ظرف سفالی.
محسن پاکمنش دو روز در هفته در این مدرسه حاضر است. او معلم هنر است و هرچه از نوجوانی تاکنون در حوزه تولیدات صنایع دستی یاد گرفته، ریخته روی میز کار. به دانشآموزی چرمدوزی میآموزد و به دانشآموز دیگری طراحی گرافیک. دانشآموزان مدرسه امام رضا(ع) خواجهربیع خیلی خوشبختاند که در این سن، آموزشهای عملی دانشگاه را با معلم هنردوست خود میآموزند.
اولویت برایم تدریس است
آقای پاکمنش از 18سالگی انواع و اقسام هنرها را آموزش دیده و حالا هر چه در این 30سال آموخته را در کلاس هنر با دانشآموزانش به اشتراک میگذارد. دیپلم هنرهای سنتی دارد، فوقدیپلم نقاشی گرفته و در ادامه از طریق دانشگاه فرهیختگان وارد دنیای جذاب معلمی شده و لیسانس هنرهای تجسمی را زیربغل زده است. او همه دوره تحصیل را به هنر گذرانده و همین موضوع، عرق به هنر را در وجودش پرورانده است. همان چیزی که دوست دارد در صورت بروز استعداد در دانشآموزانش هم پرورش یابد.
عشق به هنرهای سنتی اصیل ایرانی سبب شده محسن پاکمنش از دوران فراغت نوجوانی و جوانی، حداکثر بهره را ببرد و در گذر زمان، آموزش طراحی فرش، بافت فرش، دوخت سنتی، سفالگری، آینهکاری، کاشی هفترنگی و تذهیب را سپری کند. آموزشهایی که حالا به کار او میآید و علاوه بر اینکه در این حوزه فعالیت دارد، آنها را به دانشآموزانش میآموزد.
آقای معلم بیش از 21سال سابقه تدریس دارد، حالا هفت سالی میشود گذرش به خواجهربیع افتاده و وقت کلاس هنر را با بچههای این محدوده از شهر میگذراند. او علاوه بر سالهای تدریس، در حوزههای فرهنگی و هنری، امور مدیریتی و مربیگری را نیز عهدهدار بوده است اما اولویت برایش تدریس است، چرا که این فضا، روح هنری او را نوازش میکند.
مهارتآموزی در کنار تعلیم و تربیت
آقامعلم در نوع خودش، آموزگاری نمونه است که سعی کرده مهارتآموزی را در کنار تعلیم و تربیت در بچهها پرورش دهد. او خاطرهای از نختین روزهای تغییر فاز کلاسهای هنر در مدرسه امام رضا(ع) دارد. آقامحسن تعریف میکند: روز اولی که وارد کلاس هنر این مدرسه شدم، یک سفره یکبارمصرف کنار کلاس پهن و روی آن شروع کردیم به سفالگری. کلاس که تمام شد، دیدیم اصلاً وضع نظافت جالب نیست. این شرایط ادامهدار بود و به این نتیجه رسیدیم نمیتوان این گونه با دانشآموزان هنر کار کنیم. از مدیریت درخواست کردیم و به ما دو میز در کتابخانه دادند. دوباره پیگیری کردیم و حالا ما یک کارگاه در مدرسه داریم که محل هنرنمایی تکتک این دانشآموزان است.
«هنر، تجربه و مهارت» این عنوان تابلویی است که بر سردر کارگاه مدرسه امام رضا(ع) حک شده است. کارگاهی که دانشآموزان زنگ هنر خود را در آن سپری میکنند. آنها در دوره نونهالی هنر را در اینجا میآموزند، با خطا و آزمون آن را تجربه میکنند و در نهایت در حوزهای که به آن علاقه دارند مهارت کسب کرده و در ادامه اتفاقات بهتر را تجربه میکنند.
«پدر مرحومم پیگیر بودند چیزی را یاد بگیرم که دوست دارم، به همین خاطر در کانون فرهنگیتربیتی کودک و نوجوان شهرمان در قوچان از کلاس هنر میآمدم، میرفتم کلاس خط، از آن کلاس به کلاس دیگر و این موضوع برای من لذتبخش بود. من از این لذت میبردم که میآموزم و تجربه میکنم»؛ این جملاتی است که محسن پاکمنش در وصف دغدغههای امروزش بیان میکند و ادامه میدهد: چون آن زمان، مرور هنرها و تجربههای مختلف برایم شیرین بود و زمینهساز درآمد و موفقیت این روزهایم شد، این برایم یک اصل شد که دانشآموزان من هم این تجربه را کسب کنند.
کسب درآمد با هنرهایی که آقامعلم آموخت
کلاس «هنر، تجربه و مهارت» مدرسه امام رضا(ع) فقط خاص زنگ هنر نیست، درِ این کلاس دو روز در هفته به روی دانشآموزان باز است. فرقی نمیکند در ساعت کلاسی به اینجا سر بزنیم یا زنگ تفریح؛ بچهها در هر فرصتی که بدست میآورند، لباس کار میپوشند، خود را به کارگاه میرسانند و لابهلای میزهای کار وول میخورند و اثر تولید میکنند. از کیف دستی چرمی گرفته تا جاسوئیچی. از آینه رنگکاری شده گرفته تا مجسمه. ظرفهای سنگی و سفالی و نقاشی و خطاطی هم دیگر تولیدات آنهاست که در قفسه نمایشگاهی کارگاهشان میتوان دید.
دستها داخل مواد و رنگ، صورتهایی که حین کار با ابزار سیاه شده و لباسهای گلی؛ این تصویری است که در چهره دانشآموزان داخل کارگاه نمایان میشود. بچهها وقتی وارد این کلاس میشوند، میدانند شاید لباسهای مرتب و اتوکشیدهشان کثیف شود، با وجود این با ذوق بسیار میآیند و آخر هم باید به زور از کارگاه به سمت کلاس بعدی هدایتشان کرد. به قول آقای پاکمنش اینجا همه آزادند و کسی نباید نگران نمره باشد، آنها باید استعداد خود را بشناسند و آن را در این کارگاه پرورش دهند. همان اتفاقی که نفرات قبلی رقم زدهاند، دانشآموزان سالهای گذشته این مدرسه الان و در دوران دانشجویی روی هنرهایی که در متوسطه فراگرفتهاند، متمرکزند و از آن کسب درآمد میکنند.
سودهای 100 درصد از هنر دست دانشآموزی
محمد، ساعتی را ساخته که برایش 4هزار تومان تمام شده و الان تا یک میلیون تومان مشتری دارد. سعید هم سه ظرف رزین خود را با قیمت 100هزار تومان ساخته و به زودی به قیمت 300هزار تومان به دوستان و آشنایان خواهد فروخت. مجبتی هم کارهای چرمی دوخته که به گفته خودش سود 500هزارتومانی به او خواهد رساند. این وضعیت بسیاری از دانشآموزان این مدرسه است که به کمک محسن پاکمنش هنرهای سنتی آموختهاند و حالا از این طریق، بخشی از مخارج تحصیل خود را تأمین میکنند.
آنها گروهی در ایتا درست کردهاند، هرکس محصولات خود را در این فضا به اشتراک میگذارد و بعد هم میفروشد و درآمدش را در جیبش میگذارد و همگی در کنار هم از این اتفاقات خوب لذت میبرند. به گفته آقای پاکمنش، برخی از بچهها تجربه فروش تولیدات خود از طریق سایت دیوار را هم دارند که مایه امیدواری برای آینده آنهاست.
معلم هنرمند منطقه ما با تجربه کار این سالها، به این نتیجه رسیده که با تکیه بر توان دانشآموزی و قشر جوان میتوان در بسیاری از حوزهها به خودکفایی رسید. او میگوید: میخواهم به تأکید رهبر معظم انقلاب بر مهارتآموزی دانشآموزان اشاره کنم؛ ایشان در سخنانی تأکید داشتند دانشآموز در کنار درس یک مهارت را کسب کند، الان دانشآموزان مدرسه ما بیش از یک مهارت دارند که اگر این اتفاق در همه مدارس رقم بخورد، میتواند نتایج مثبتی برای شهر و کشورمان به همراه داشته باشد.
زهرا زنگنه